تروريسم آمريکايي
تروريسم آمريکايي
تروريسم آمريکايي
نويسنده: محمد حسين فضل الله
از برجسته ترين مصاديق تروريسم سياسي که در جهان معاصر کاملا آشکار است مي توان به گزارش سالانه دولت آمريکا درباره "نمونه هاي تروريسم" بين المللي اشاره کرد، زيرا در اين گزارش که از سوي وزارت امور خارجه آمريکا منتشر گرديده، تلاش شده است برخي وقايع به صورت گزارش وار برجسته جلوه داده شود تا در نهايت در خدمت منافع و اهداف سياسي دولت آمريکا قرار گرفته و به شمشيري آخته بر ضد کشورهايي تبديل شود که راه مخالفت با خواسته هاي اين دولت را در پيش گرفته اند، به ويژه آن کشورهايي که از حقوق مشروع ملت فلسطين حمايت مي کنند. آمريکا همزمان تلاش مي کند که اين حقوق را که در قطعنامه ها و لوايح سازمان ملل متحد مورد تأييد و تأکيد قرار گرفته است يا اصول ثابت و لا يتغير تاريخي محسوب مي شوند، حذف کند.
هر چند گزارشهاي پيشين دولت آمريکا نيز بر سوريه و ايران تمرکز داشت تا اين دو کشور از موضع خود در قبال امور و تحولات فلسطين دست بکشند، اما گزارشي که چند روز پيش منتشر شد، اهداف ديگري را نيز دنبال مي کرد که از جمله مهم ترين آنها تلاش آمريکا براي وادار کردن اين دو کشور جهت پيوستن به بازي آمريکا در عراق و فراهم کردن بستر مناسب جهت حضور اشغالگران آمريکايي در اين کشور بوده است تا آنکه اشغالگران بتوانند سالهاي آينده نيز به حضور خود در عراق ادامه دهند و اين اشغالگري را به رسميت بشناسند و اقداماتي را که در اين کشور انجام مي دهند و قوانيني که در آن وضع مي کنند، بپذيرند. همزمان با آنکه آمريکا به دخالت در امور داخلي ايران و جنگ تبليغاتي و سياسي عليه اين کشور ادامه مي دهد، رفتار مشابهي را عليه سوريه در پي گرفته است و آماده مي شود مجازاتهايي عليه اين کشور از طريق عملي ساختن قانون "مجازات سوريه" که در اصل توصيه يهوديان و مجازات رژيم صهيونيستي عليه سوريه تلقي مي گردد و جرج بوش مسئوليت اعمال آن را بر عهده گرفته است، اعمال کند.
بي ترديد گزارش اخير دولت آمريکا درباره تروريسم و کشورهاي حامي آن هيچ اعتباري ندارد، کما اينکه خود دولت آمريکا نيز اعتبار خود را در نزد عموم ملتها به ويژه ملتهاي منطقه خاورميانه از دست داده است، زيرا همه مي دانند که اين دولت به صراحت از وحشيگريهاي "اسرائيل" حمايت مي کند و خود نيز به تروريسم سازماندهي شده و دولتي در تمام سطوح در عراق دست مي زند. اين امر، فقط نظر کشورهاي عربي نيست، بلکه بسياري از کشورهاي اروپايي و غربي نيز که سلسله جنايتهاي اشغالگران آمريکايي عليه شهروندان بي گناه و بي دفاع عراقي و تجاوز اين اشغالگران به شخصيتهاي ديني، زنان، کودکان و سالخوردگان را مشاهده مي کنند و اخيراً نيز تلاش مذبوحانه اشغالگران براي بي اهميت جلوه دادن جنايتهاي نظاميانشان بر ضد اسيران و زندانيان عراقي که تحت نظارت کامل ژنرالهاي نظامي و با کمک سازمان اطلاعات نظامي آمريکا انجام گرفته است، درباره افشاي اين جنايتها به چشم خود ديده اند، چنين ديدگاهي دارند. موضوع فقط اين نيست که گروهي اندک از نظاميان آمريکايي و انگليسي به چنين فجايعي دست زده اند، بلکه اين اقدام يک سياست هدف دار از سوي سازمانهاي جاسوسي آمريکاست و اين سازمانها هستند که وسايل مربوط به شکنجه زندانيان را براي نظاميان اشغالگر در عراق تعيين مي کنند. اين امر بيانگر آن است که سازمانهاي ياد شده از نظر فکري و برنامه ريزي هيچ تفاوتي با انديشه نازيستي که صهيونيستهاي اشغالگر در فلسطين و بر ضد اسيران و زندانيان فلسطيني بکار مي گيرند، ندارند.
روشهاي اداره امور منطقه به وسيله آمريکا که بر پايه ناديده گرفتن و بي اعتبار دانستن همه قطعنامه هاي سازمان ملل درباره موضوع فلسطين يا بي محتوا کردن اين قطعنامه ها از طريق حذف و اضافه بندهاي متعدد از آنها به نفع "اسرائيل" از جمله قطعنامه هاي 194 و 242 و 338 و غيره، همچنين سرپوش نهادن به جنايات اين رژيم براي درهم شکستن و نابود کردن ملت فلسطين و توجيه همه اقدامات تروريستي اسرائيل عليه فلسطينيان بي گناه و اقدامات گوناگون ديگر، همه و همه در آشکار ساختن چهره حقيقي دولت آمريکا به عنوان يک دولت حامي تروريسم آن هم از نوع درجه يک و به عنوان دولتي که در طولاني تر شدن اشغالگري اسرائيل که بارزترين نماد تروريسم در جهان معاصر قلمداد مي شود، موجب مي گردد که مبارزه با تروريسم از سوي اين کشور نيز خود بزرگ ترين نفاق سياسي قلمداد شود، زيرا اين دولت اولين و آخرين مسئول تروريسم دولتي و ايجاد کننده گروهکهاي تروريستي در منطقه و جهان است.
بدون شک دولت آمريکا اصلي ترين تغذيه کننده انواع گوناگون تروريسم است. همين دولت در رشد طبيعي تروريسم به سبب سياستهاي غلطي که اتخاذ و فضايي پر تنش و تجاوز در منطقه و کل جهان ايجاد کرده، نقش محوري داشته است. اين دولت به برخي گروهها کمک و آنان را تشويق کرد که به روشهاي خونين و تندروانه دست بزنند. همين دولت از گروههاي تروريست به عنوان وسيله اي براي فشار بر برخي از نظامهاي حاکم بر کشورهاي جهان، استفاده ابزاري کرده است. اين گروههاي تروريست که در دامن سياستهاي آمريکا رشد و نمو کردند بالاخره بر خود آمريکا نيز شوريدند و از همان روشهاي آمريکا براي کشتار مردم بي گناه جهت رسيدن به اهداف خود در ايجاد تغييرات يا تلاش براي به اصطلاح طرد آمريکا از منطقه، بهره مي گيرند.
هر چند که در گزارش سالانه آمريکا درباره تروريسم، نام کشور عراق به عنوان يک دولت تروريست يا حامي تروريسم حذف شده است، اما عرصه همين کشور به جولانگاه تروريسم بين المللي تبديل شده و آمريکا هر کس را که با سياستهاي اين کشور مخالفت کند، قتل عام و با هواپيما به مردم بيگناه حمله مي کند و ديگران نيز مردم را با خونسردي به قتل مي رسانند. اين امر، چنين القا مي کند که نمونه دمکراسي که بوش وعده ايجاد آن در عراق را داده بود، همين چيزي است که ملت عراق در خون خود غوطه ور است و جان و مالشان مباح اعلام شده و خانه ها و اماکن مذهبي بر اساس سياستهاي همين دولت آمريکا که حتي ملت اين کشور نيز بدان قانع نشده اند، ويران مي گردند. پس چگونه است که دولت آمريکا مي کوشد ساير ملل جهان را به پذيرش آن قانع گرداند.
چهره آمريکا در نزد افکار عمومي جهان به يک دولت حامي و باني تروريسم تبديل شده است و همه بر اين باورند که اين دولت خون مردم بيگناه را بر زمين مي ريزد و با شکنجه زندانيان بديهي ترين قوانين بين المللي را نقض مي کند و مي کوشد قواعد رفتاري بين المللي را حذف کند و نيز تلاش مي کند با هر روش ممکن از جمله با استفاده از تروريسم تبليغاتي و سياسي، رسانه هاي ديگر را از ميدان رقابت خارج سازد همان گونه که با کانالهاي تلويزيوني الجزيره و العربيه انجام داد. به همين سبب است که تمام تلاشهاي اين ابرقدرت براي بهبود چهره کريه و زشتش در نزد افکار عمومي جهان عرب و اسلام از طريق کانالهاي ماهواره اي متعدد و رسانه هاي گوناگون تبليغاتي، تلاشي نافرجام و محکوم به شکست است، زيرا همه اين تبليغاتها نمي تواند تصوير زشتي را که از دولت آمريکا در ذهن عموم جهانيان نقش بسته است، پاک کند يا نماد تروريسم را از ياد ملتهاي عرب و اسلامي و همه ملتهاي مخالف با تروريسم، حذف گرداند.
منبع: http://www.bashgah.net /س
هر چند گزارشهاي پيشين دولت آمريکا نيز بر سوريه و ايران تمرکز داشت تا اين دو کشور از موضع خود در قبال امور و تحولات فلسطين دست بکشند، اما گزارشي که چند روز پيش منتشر شد، اهداف ديگري را نيز دنبال مي کرد که از جمله مهم ترين آنها تلاش آمريکا براي وادار کردن اين دو کشور جهت پيوستن به بازي آمريکا در عراق و فراهم کردن بستر مناسب جهت حضور اشغالگران آمريکايي در اين کشور بوده است تا آنکه اشغالگران بتوانند سالهاي آينده نيز به حضور خود در عراق ادامه دهند و اين اشغالگري را به رسميت بشناسند و اقداماتي را که در اين کشور انجام مي دهند و قوانيني که در آن وضع مي کنند، بپذيرند. همزمان با آنکه آمريکا به دخالت در امور داخلي ايران و جنگ تبليغاتي و سياسي عليه اين کشور ادامه مي دهد، رفتار مشابهي را عليه سوريه در پي گرفته است و آماده مي شود مجازاتهايي عليه اين کشور از طريق عملي ساختن قانون "مجازات سوريه" که در اصل توصيه يهوديان و مجازات رژيم صهيونيستي عليه سوريه تلقي مي گردد و جرج بوش مسئوليت اعمال آن را بر عهده گرفته است، اعمال کند.
بي ترديد گزارش اخير دولت آمريکا درباره تروريسم و کشورهاي حامي آن هيچ اعتباري ندارد، کما اينکه خود دولت آمريکا نيز اعتبار خود را در نزد عموم ملتها به ويژه ملتهاي منطقه خاورميانه از دست داده است، زيرا همه مي دانند که اين دولت به صراحت از وحشيگريهاي "اسرائيل" حمايت مي کند و خود نيز به تروريسم سازماندهي شده و دولتي در تمام سطوح در عراق دست مي زند. اين امر، فقط نظر کشورهاي عربي نيست، بلکه بسياري از کشورهاي اروپايي و غربي نيز که سلسله جنايتهاي اشغالگران آمريکايي عليه شهروندان بي گناه و بي دفاع عراقي و تجاوز اين اشغالگران به شخصيتهاي ديني، زنان، کودکان و سالخوردگان را مشاهده مي کنند و اخيراً نيز تلاش مذبوحانه اشغالگران براي بي اهميت جلوه دادن جنايتهاي نظاميانشان بر ضد اسيران و زندانيان عراقي که تحت نظارت کامل ژنرالهاي نظامي و با کمک سازمان اطلاعات نظامي آمريکا انجام گرفته است، درباره افشاي اين جنايتها به چشم خود ديده اند، چنين ديدگاهي دارند. موضوع فقط اين نيست که گروهي اندک از نظاميان آمريکايي و انگليسي به چنين فجايعي دست زده اند، بلکه اين اقدام يک سياست هدف دار از سوي سازمانهاي جاسوسي آمريکاست و اين سازمانها هستند که وسايل مربوط به شکنجه زندانيان را براي نظاميان اشغالگر در عراق تعيين مي کنند. اين امر بيانگر آن است که سازمانهاي ياد شده از نظر فکري و برنامه ريزي هيچ تفاوتي با انديشه نازيستي که صهيونيستهاي اشغالگر در فلسطين و بر ضد اسيران و زندانيان فلسطيني بکار مي گيرند، ندارند.
روشهاي اداره امور منطقه به وسيله آمريکا که بر پايه ناديده گرفتن و بي اعتبار دانستن همه قطعنامه هاي سازمان ملل درباره موضوع فلسطين يا بي محتوا کردن اين قطعنامه ها از طريق حذف و اضافه بندهاي متعدد از آنها به نفع "اسرائيل" از جمله قطعنامه هاي 194 و 242 و 338 و غيره، همچنين سرپوش نهادن به جنايات اين رژيم براي درهم شکستن و نابود کردن ملت فلسطين و توجيه همه اقدامات تروريستي اسرائيل عليه فلسطينيان بي گناه و اقدامات گوناگون ديگر، همه و همه در آشکار ساختن چهره حقيقي دولت آمريکا به عنوان يک دولت حامي تروريسم آن هم از نوع درجه يک و به عنوان دولتي که در طولاني تر شدن اشغالگري اسرائيل که بارزترين نماد تروريسم در جهان معاصر قلمداد مي شود، موجب مي گردد که مبارزه با تروريسم از سوي اين کشور نيز خود بزرگ ترين نفاق سياسي قلمداد شود، زيرا اين دولت اولين و آخرين مسئول تروريسم دولتي و ايجاد کننده گروهکهاي تروريستي در منطقه و جهان است.
بدون شک دولت آمريکا اصلي ترين تغذيه کننده انواع گوناگون تروريسم است. همين دولت در رشد طبيعي تروريسم به سبب سياستهاي غلطي که اتخاذ و فضايي پر تنش و تجاوز در منطقه و کل جهان ايجاد کرده، نقش محوري داشته است. اين دولت به برخي گروهها کمک و آنان را تشويق کرد که به روشهاي خونين و تندروانه دست بزنند. همين دولت از گروههاي تروريست به عنوان وسيله اي براي فشار بر برخي از نظامهاي حاکم بر کشورهاي جهان، استفاده ابزاري کرده است. اين گروههاي تروريست که در دامن سياستهاي آمريکا رشد و نمو کردند بالاخره بر خود آمريکا نيز شوريدند و از همان روشهاي آمريکا براي کشتار مردم بي گناه جهت رسيدن به اهداف خود در ايجاد تغييرات يا تلاش براي به اصطلاح طرد آمريکا از منطقه، بهره مي گيرند.
هر چند که در گزارش سالانه آمريکا درباره تروريسم، نام کشور عراق به عنوان يک دولت تروريست يا حامي تروريسم حذف شده است، اما عرصه همين کشور به جولانگاه تروريسم بين المللي تبديل شده و آمريکا هر کس را که با سياستهاي اين کشور مخالفت کند، قتل عام و با هواپيما به مردم بيگناه حمله مي کند و ديگران نيز مردم را با خونسردي به قتل مي رسانند. اين امر، چنين القا مي کند که نمونه دمکراسي که بوش وعده ايجاد آن در عراق را داده بود، همين چيزي است که ملت عراق در خون خود غوطه ور است و جان و مالشان مباح اعلام شده و خانه ها و اماکن مذهبي بر اساس سياستهاي همين دولت آمريکا که حتي ملت اين کشور نيز بدان قانع نشده اند، ويران مي گردند. پس چگونه است که دولت آمريکا مي کوشد ساير ملل جهان را به پذيرش آن قانع گرداند.
چهره آمريکا در نزد افکار عمومي جهان به يک دولت حامي و باني تروريسم تبديل شده است و همه بر اين باورند که اين دولت خون مردم بيگناه را بر زمين مي ريزد و با شکنجه زندانيان بديهي ترين قوانين بين المللي را نقض مي کند و مي کوشد قواعد رفتاري بين المللي را حذف کند و نيز تلاش مي کند با هر روش ممکن از جمله با استفاده از تروريسم تبليغاتي و سياسي، رسانه هاي ديگر را از ميدان رقابت خارج سازد همان گونه که با کانالهاي تلويزيوني الجزيره و العربيه انجام داد. به همين سبب است که تمام تلاشهاي اين ابرقدرت براي بهبود چهره کريه و زشتش در نزد افکار عمومي جهان عرب و اسلام از طريق کانالهاي ماهواره اي متعدد و رسانه هاي گوناگون تبليغاتي، تلاشي نافرجام و محکوم به شکست است، زيرا همه اين تبليغاتها نمي تواند تصوير زشتي را که از دولت آمريکا در ذهن عموم جهانيان نقش بسته است، پاک کند يا نماد تروريسم را از ياد ملتهاي عرب و اسلامي و همه ملتهاي مخالف با تروريسم، حذف گرداند.
منبع: http://www.bashgah.net /س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}